پارسا سردشتیپارسا سردشتی، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

پارسا سردشتی شازده کوچولوی ما

بدون عنوان

سلام از این به بعد میخوام تو وبلاگ از اشعار مختلف استفاده کنم. خوشحال میشم اگه دوستان هم تو این کار شریک بشن و اشعاری رو که بنظرشون قشنگه برام بفرستن تا از اونها هم استفاده کنم ممنونم. منتظر نظرهای خوب شما هستم   در دلم چیزی هست مثل خواب دم صبح                     مثل یک بیشه نور               و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت         بدوم تا سر کوه           ...
23 مرداد 1390

بدون عنوان

سلام جوجوی مامان امروز 21 مرداد است . روزی که من و بابا با هم ازدواج کردیم و به هم قول دادیم همونطور که از اول پشت هم بودیم تا آخر عمرمون پیش هم و یار همدیگه باشیم. قشنگ من تو با نفسهات روح تازه ای به زندگی ما دادی.بیا با هم دعا کنیم خدا سایه بابا رو همیشه بالا سر ما حفظ کنه. ایشاءا... عزیزم از اولین نگاه تو بودی در کنار من با قلب من همیشه کمی راه آمدی در راههای سخت عبورم ز زندگی تا ساحل امید تو همراه آمدی ای مهربانترین تپش قلب زندگی ای قصه صبوری گلهای عاطفه یادم نمیرود که چه کردی برای من گلدان ارزوی مرا آب داده ای زیبا تر از تولد گلهای ارغوان ابی تر از شکفتن روح حقایق...
21 مرداد 1390

بدون عنوان

سلام قابل توجه تمام دوستان عزیزی که از وبلاگ پارسا جان دیدن میکنند: اگر از طریق نام پارسا یعنی گوگل این وبلاگ رو سرچ کردید برای آنکه بتونید نظرهای خوبتون رو بگذارید باید از بین تبهای باز شده در گوگل به نام پارسا اولین تب رو باز کنید . چون وقتی نام پارسا سردشتی رو در گوگل تایپ کنید پنج مورد به نام پارسا ثبت شده و شما عزیزان لطف کنید و اولین مورد را open کنید تا بتونید از قسمت نظرات استفاده کنید. از اینکه به ما سر میزنید صمیمانه ممنونیم.  ...
20 مرداد 1390

بدون عنوان

                   خب خوشگل جیگر مامان نوبتی هم باشه نوبت آثار هنری مامان گیتی شده تا ببینی با عکسهات چی کار کرده                               پارسا فوتبالیست میشود :      پیشی مامانی     پارسا مشهور می شود:     جیگرم رو آویزون کردم خشک بشه     در حباب دل ما عکس رخ تو جلو گر است  ...
13 مرداد 1390

بدون عنوان

            عمو همت از پيش ما رفت نمی دانم چگونه بنویسم از چیزی که باورش برایم سخت است. اما خاصیت بشر این است :حس بد عادت کردن.عادت به فراموشی خوبیها و عادت به روزمرگي و .......متاسفانه يا خوشبختانه عادت به از دست دادن عزيزانش و پذيرش جاي خالي آنها . او را همچون عموي خود دوست مي داشتم. خونگرم , مهربان و دوست داشتني. خدايش بيامرزاد . روحش شاد و يادش گرامي. به دنبال خدا نگرد خدا در بيابانهاي خالي از انسانها نيست خدا درجاده هاي تنهايي بي انتها نيست خدا آنجاست در جمع عزيزترين هايت خدا در دستي است كه به ياري مي گيري در قلبي است كه شاد مي كني در لبخندي است كه ب...
13 مرداد 1390

بدون عنوان

این پست رو به خاطر عشقم پارسا فقط به موضوع مورد علاقه اش یعنی ماشین اختصاص دادم تا با دیدنشون لذت ببره. الهی قربونت برم که میدونی هر کدوم ما چه ماشینی دوست داریم و اونقدر قشنگ میگی: بابا حاجی مزداتری دوست داره من با پولهام براش می خرم.                          ...
13 مرداد 1390

بدون عنوان

پارسا ساله شد (( تولد پارسا جون))   بالاخره انتظار تمام شد و روز تولد گل ما رسید . روزی که از مدتها قبل  برایش لحظه شماری می کرد و دایم می پرسید کی می رسه. عزیز دل ما چهار سال پیش( ١٣٨٦)در بیمارستان مصطفی خمینی درساعت   ٢و ١٠ دقیقه بعد از ظهرروز ٢٣ تیرماه به دنیا آمد و من برای اولین بار و  به عنوان اولین نفر از خانواده صدای قشنگش رو شنیدم .          ((   از این به بعد یک فرشته قدم به خانه ما می گذارد))   فرشته کوچولو به خانه ما خوش آمدی امیدوارم اینجا به شما خوش بگذره. همون اندازه که قبلا وقتی با فرشت...
13 مرداد 1390

بدون عنوان

مامانی سلام امروز جمعه است و تو داری کارتون تام و جری نگاه میکنی. دیشب کلی با هم توی حیاط توپ بازی کردیم و 7 تا بهم گل زدی میخوام چند تا از شیرین زبونیهات بگم . وای که چقدر قشنگ میگی. حداقل: حلقن چه مصیفتی گرفتار شدیم که کامیز رو متکای من خوابیده رعد و برق:گرد و برق اونقدر قشنگ میپرسی:چر ر ر ر ر ر ا ا ا ا ؟  هپامیما:هواپیما کایمون:کامیون(پارسا تا حدود ٣ سالگی عاشق کامیون بود و وقتی بیرون میرفتیم با دیدن کامیونها ذوق می کرد و اونها رو به ما نشون میداد) درچه کولر:دریچه کولر  آب می چکه :آب می چرکه پارچه رو می ترکونی :پارچه رو می تکونی طقبه:طبقه کلیک:کلید   ...
10 مرداد 1390
1